یکی از دلایل این خطر نقش و وظایفیست که برای زن تعریف شده است. هویت زن به وسیله جنس او که پر از شهوت برای مردان است نقش جنسیت او را به وسیله مردان تعریف میکند. به اعتقاد فوکو هویت امری قابل تغییر است و هر کسی معنای هویت خود را خلق میکند اما در گفتمان سنت و در این متون میبینیم که هویت امری وابسته به جسم و یک امر طبیعی است و به وسیله بیولوژیک زن تعریف میشود.
یکی از موارد کنترل این شهوت عینی محصور در تعاریف غالب جامعه از زن یعنی دختر، مادر و همسر است و این تعاریف چنان گسترده و مهم هستند که کل جامعه اسلامی و بشری را تحت تاثیر خود قرار میدهد. طوری که به زعم نویسندگان مسجد اعظم زنان در سربلندی و پستی و شرافت و بیشرفی یک جامعه موثرند. زنان وقتی که در خانه باشند و وظایف خانهداری و شوهرداری خود به خوبی انجام دهند شرافت، امنیت و سربلندی جامعه حفظ خواهد شد. در متن زیل پس از دلایل خطرناک بودن موجود زن و تعریف اسلامگرایان از همسر ، مادر و دختر به دلایل خطرناک بودن دختران نیز تا حدی پرداخته میشود.
همچنین در صفحات قبل از ظهور دختر خطرناک و بیرون نگه داشته شدن این دختر خطرناک یا اجتماعی از کانون خانواده صحبت شد. در این قسمت از عوامل موثر این خطر نام برده میشود و در ادامه با شواهدی از متن و کدهای جدول شماره سه ستون پ نشان داده میشود که بیرون آمدن زنان از خانه و جولان دادن دختران اجتماعی و به زعم نویسندگان این نشریه، دختران خطرناک و تغییر هویت زنان، در یک جامعه متمدن و آزاد رخ خواهد داد.
زن یعنی دختر، همسر، مادر
در متن اینطور اشاره میشود که؛« اگر چه زنان از جهت نفرات و کارگری، عهده دار مشاغل اجتماعی، نصف جمعیت به شمار می آیند اما از جهت تربیت و اخلاق، صلاح و فساد به منزله ی همه جمعیت می باشند و در اجتماع، نقشهای مهمی را بر عهده دارند، که در خوشبختی و بدبختی، پاکی و ناپاکی و کمال و پستی جامعه بسیار موثر و با اهمیت می باشند. زنان در مراحل متدرج زندگی ، و انتساب ایشان با افراد ، عنوانهای را به خود میگیرند و نقشهایی را عهده دار می شوند که هر یک از آنها در آبادی و ویرانی، سربلندی و پستی، شرافت و بی شرافتی اجتماع تاثیر به سزایی دارد، و اهم آنها این سه است: دختر، همسر، مادر».(آشتیانی،۱۳۴۴: ۳)
نویسندگان این نشریه دلیل این همه تاثیر زن را نقشهای مهمی میدانند که در اجتماع بر عهده دارد و این نقشها یا بهتر آنکه وظایف آنان در خوشبختی و بدبختی، پاکی و ناپاکی ، کمال و پستی جامعه بسیار موثر و با اهمیت میباشد.
نویسنده ، زن را با تعریف عددی و حضور در اجتماع در کنار مردان به عنوان نصف افراد اجتماع میپذیرد اما سپس وظایف سنگینی بر عهده زن میگذارد که میتواند جامعه را به قهقرا برده یا در ساختن یک جامعه خوشبخت،پاک یا آرمانی(کمال و پستی) موثر باشد.و زن را دال مرکزی همه اتفاقات قرار داده و یک نقش محوری در شرافت و بیشرفی جامعه به او میدهد.
در خط سوم آمده؛ «زنان در مراحل متدرج زندگی و انتساب ایشان با افراد ، عنوانهای را به خود میگیرند»؛ یعنی سه مرحله در خانه پدر بودن ، شوهر کردن و منتسب بودن به همسر یک مرد ، فرزند آوری و عنوان مادر شدن است که حاکی از نوع نگاه نویسنده به هویت ، وظایف و نقش زن میتواند باشد.
در این انتسابها زندگی زن از هر طرف به یک مرد ختم میشود و نقش اولیه زنان به عنوان زن و مادر در واحد خانواده شناخته میشود. تمام این حساسیتها بر روی دختر و تربیت صحیح او به دلیل این است که وی روزی مادر و ادامه دهنده نسل مردان خواهد شد. در جای دیگری از متن میبینیم آمده است:
«اسلام ، فراهم آمدن زمینه سعادت و شقاوت مردمان را؛ در پاکی و ناپاکی رحم های مادران دانسته و آخرین منزل سیر بشر را که بهشت باشد یا جهنم زیر پای مادران قرار داده است. بیشتر دستورات و تاکیداتی که در اسلام درباره انتخاب همسر، به عمل آمده به همین منظور است که پاکی یا نا پاکی سرشت مادران را در فرزندان موثر دیده و آن را قطعی و حتمی می داند».(آشتیانی، ۱۳۴۴: ۱۲)
بر طبق این متن یک زن فقط بر حسب تعاریفی که جامعه سنتی برای وی تعریف کرده ارزش وجودی دارد. زنی برای افزایش جمعیت و ادامه نسل ، مخصوصا ازدیاد و افزایش مردان، چرا که آنچه در متون این مجله مشاهده میشود نقش دیگری برای زنان داده نمیشود. و حتی طالب قدرت و شهرت و حضور در اجتماع همان اندازه که برای مردان و پسران مزیت محسوب شده و تشویق میشود این درخواست از سوی زنان و دختران خطری جدی تلقی میشود که باید جلوی آن گرفته شود. و عوامل موثر آن را ازدیاد انحراف و فساد از سوی دختران میدانند.
رسوایی و انحراف و فساد دختران بیشتر از پسران است
در متن عنوان میشود که چرا جهت تخریب دختران از پسران بیشتر است ؛« زیرا رشد دختران را کمتر و هوسها و خواهشهای آنان را بیشتر میداند ، رسوایی و انحراف و فساد اخلاق آنان زیادتر بوده، و علاوه بر آن اینکه نفوذ آنان از مادران شروع میشود که قدرت مقاومت آنان کمتر از مردها و پدران میباشد.(آشتیانی، ۱۳۴۴: ۸)
در این متن عوامل خطرناک بودن دختران را تشریح میکند. دختر موجودی است دارای هوس و خواهشهای بی جا و رسوایی و فساد اخلاق؛ علاوه بر همه اینها عاملی که بیشتر او را منفور و خطرناک میکند این است که او تحت آموزش موجودی به اسم زن یا مادر است. در اینجا دیگر مادر با صفاتی همچون انسانی صبور و پاک و کسی که بهشت زیر پایش است نام برده نمیشود بلکه زنیست که قدرت مقاومتش از مرد و به تبع
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
پدر کمتر است و چون الگوی دختر یک زن است و زن موجودی ضعیف و دارای عقلی ناقص و فردی احساساتی است و دختر تحت تعلیم و آموزش و الگو برداری از این موجود است پس نمیتواند قابل احترام و با ارزش باشد.
در جامعه ایران وضعیت نامساعد یک زن حتی قبل از تولدش نیز به گونه ای نمادین بیان می شود . اعتقاد بر آن است زنانی که صاحب اولاد ذکور میشوند باهوش تر ، چالاک تر و حتی زیبا تر اند . فرض بر آن است که آنان فعال و خوش اخلاق می باشند. قدرتی که یک نوزاد پسر به یک زن میدهد در برابر احساس شرمندگی است که تولد یک دختر به زن می دهد. دختری که قبل از تولدش احساس و موج منفی را برای مادر و ترس و استرس به دلیل خدشه خوردن به غیرت و شرافت مردانگی رابرای پدر به همراه دارد.
رفتار و برخورد نابرابر با پسر و دختر در سراسر زندگی ادامه دارد . پسرها اغلب بیش از دختران لوس بار می آیند ؛ امیال و آرزوهایشان راحتتر برآورده میشود . آنان معمولا مدت بیشتری از سینه مادر تغذیه میکنند . در حالی که مردانگی مترادف با جرئت ، قدرت ، عمل ، سخاوت ، ذخیره عاطفی ، و افتخار است (دهخدا ، مدخل مردانگی ).(میلانی،بیتا: ۶).
آنچه وضعیت این موجود دوگانه(زن)؛ از طرفی پرخطر و کسی که عقل و دین مردان صاحب عقل و درایت را میرباید و یک کشور یا فرهنگ را به نابودی میکشاند و از طرفی دیگر موجودی احساساتی و ناتون و ناقص که در تمام مدت زندگی حتما باید تحت قیمومت یک مرد باشد تا از وی مواظبت کند و حتی او را تربیت کند ؛ بدتر میکند و وی را منفورتر جلوه میدهد حضورش در اجتماع است. چرا که یک دختر اجتماعی دیگر نمیتواند یک زن مطیع ، خانهدار و شوهردار باشد.
دختر اجتماعی زن خوبی برای شوهرش نیست
نویسنده مسجد اعظم آن دختر خانم اجتماعی و به نوعی خطرناک را اینطور توصیف میکند و عوامل موثر خطرناک بودن او را اینطور بیان کرده ؛ «اکنون این بانوی اجتماعی با مطالعاتی که از صفحه جرائد و مجلات و داستانهای عشقی نموده و مشاهداتی که در سالن سینماها و تماشاخانه ها و مجالس شب نشینی با آنها روبرو بوده، و آمیزش و نشست و برخواست و رفت وآمدهایی که با جوانان و رفقای پسر و دختر خود داشته و با حس کنجکاوی فوق العاده ای قیافه و اندام و رفتار و زندگی جوانان را ورانداز کرده است.آیا این زندگی جدید و همسر عزیز و افراد خانواده او در نظرش چگونه جلوه می کند؟ و تا چه اندازه برای او دلخواه و رضایت بخش می باشد؟ و تا چه حدی به ان خانواده و آشیانه دلبستگی پیدا می کند؟».( آشتیانی، ۱۳۴۴: ۹)
در این متن نویسنده به دختر اجتماعی یعنی دختری که جرائد و مجلات و داستانهای عاشقانه را مطالعه می کند، دختری که به سینما و تئاتر و مهمانی میرود ، دختری که ارتباط خوبی با هم سن و سالهای خود چه پسر و چه دختر برقرار میکند و حواسش به ریز رفتار و سکنات آدمهای اطرافش است خرده میگیرد و این دختر را یک دختر خانه خراب کن میبیند چراکه این دختر دیگر افراد خانواده همسر برایش قابل رضایت نخواهد بود.
نویسنده بر آن است که یک دختر آگاه زندگی مشترک موفقی نخواهد داشت و همسر خوبی برای شوهرش و عروس مناسبی برای خانواده همسرش نیست. همچنین مجلات و سینما و تئاتر و مهمانی و رفت و آمد با دوستان و آشنایان منجر به دلسردی و نارضایتی این دختر از همسر و خانواده همسر خواهد شد.
با زیاد شدن اطلاعات یک انسان دیگر او به راحتی در قید و بند هر سخن و هر دستوری نخواهد بود و قدرت احاطه وی به محیط اطرافش بیشتر میشود و دیگر یک دستور پذیر صرف نیست و خواهان استقلال بیشتر است. باید گفت در یک جامعه مردسالار از یک زن ، به عنوان عضوی از جنس ضعیف تر ( ضعیف ) ، انتظار میرود که مودب ، محتاط ، صبور ، سخت کوش ، خاضع ، ساکت و غیر مستقل باشد، و اینگونه تمایزات جنسیتی و الگوهای قالبی سلسله مراتب اجتماعی را توجیه میکنند.(میلانی، بیتا:۶).
این دختر اجتماعی تمام این تعاریف را پس زده و تعریف جدیدی را جایگزین کرده، در این تعریف جدید سلطه پذیری مرد به خطر افتاده است.
در این قسمت دلایل و عوامل موثر از بین رفتن عفت عمومی توسط زنان با شرح اینکه چگونه زنان و دختران شهوت عینی و موجودی خطرناک در جامعه محسوب میشوند توضیح داده شد.در ادامه نشان داده میشود که به نظر نویسندگان مسجداعظم تمام این خرابکاریها و خطرات برای جامعه اسلامی در جایی رخ میدهد که تمدن و آزادی باشد. و تمدن و آزادی موجب فساد میشود.
. تمدن و آزادی
نویسندگان مسجداعظم آزادی را نیز مانند دیگر ادبیات مدرنیته کالای وارد شده از غرب میدیدند به زعم آنان آزادی بستری را فراهم میکند که فساد و هرج و مرج و بینظمی بر جامعه حاکم میشود. در متن زیر به این مساله اینطور اشاره میشود که؛
«در پیشگوی های که اسلام از این عصر آزادی و تمدن نموده است؛ از همعنانی و همگامی زنان با مردان در اجتماع خبر داده و یکی از علل و موجبات عمده فساد جامعه و تباهی دنیا و آخرت مردان را ، بی ایمانی و هواپرستی و شهوترانی زنان و در آمدن از پرده عفاف و حیا و پابند نبودن به وظائف خانه داری آنان دانسته است.».(آشتیانی، ۱۳۴۴: ۹)
در این متن میبینیم که آزادی و تمدن در نظر نویسندگان این نشریه به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. تا جایی که نویسنده برآن است در پیشگوییهای اسلامی از آمدن عصر تمدن و آزادی هشدار دادهاند. عصری که زنان با مردان در کنار یکدیگر به کار و فعالیت میپردازند. سپس اینطور ادامه میدهد وقتی آزادی و چندصدایی در جامعه باشد و زنان از پستوی خانه بیرون بیایند زندگی و ایمان
مردان به دلیل بیایمانی زنان به خطر میافتد.
آزادی، زن را از محیط خانه بیرون آورد. دادن آزادی به زن همراه با استقلال او خواهد بود، استقلال اقتصادی، استقلال اجتماعی وغیره.زن وقتی که مستقل باشد و خودش برای آیندهاش تصمیم بگیرد و سلطه را در هیچ بعدی نپذیرد برابر با مرد خواهد شد و درمقابل مردان ادعای حق و حقوق خواهد کرد. با آزادی استعدادهای یک انسان شکوفا خواهد شد و بلندپروازی در او قوت میگیرد. و تمام این موارد از نظر نویسندگان این نشریه برای زن عفیف فساد به همراه خواهد آورد. چرا که زن برای برآوردن آرزوها و خواستهها و اهدافش باید از خانه بیرون آمده و هم دوش مردان شود و تفکیک جنسی را بشکند. نویسنده خانه را پرده عفاف و حیای زنان میداند جای که وظیفهی زن خانهنشینی، تولد کودکان، ارائهی خدمات جنسی به همسر، و خانهداری است وقتی زن از خانه بیرون بیاید در واقع پرده حیا و عفت را کنار زده و کسی که حیا نداشته باشد شهوت ران و برده هواوهوس خوانده میشود. و همانگونه که در صفحات قبل توضیح دادیم زن نماد بارز شهوت عینی است که با ورد به جامعه خطری برای مردان تلقی شده و جامعه را به نابودی میکشاند.
اسلامگرایان به طور متناقض زنان را مقصر تباهی مردان و شهوترانی آنها تلقی میکنند. در حالی که این طرز تلقی با آموزهای قرانی فاصله دارد،زیرا در قرآن زنان منشاء شهوت و فتنه به حساب نمیآیند، بلکه انسان به طور کلی مورد خطاب قرار میگیرد. از این رو از مردان هم خواسته میشود تا مراقب نگاههای خود باشند و خویشتنداری به خرج دهند(آیات۳۰و۳۱سوره نور).(فاطمه صادقی،۱۳۸۹: ۵۴)
تمدن و آزادی به زنان اجازه ظهور بروز در عرصه عمومی را میدهد. آزادی به حضور زنان در اجتماع مشروعیت میدهد و با خود خطرات ، مضرات و پیامدهای دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
. پیامدهای که داشته است
اتفاقات ذکر شده و عوامل موثر در این اتفاقات پیامدهای را با خود به همراه دارد. در این قسمت به پیامدهای تلخی که خواهد داشت اشاره میشود و نویسنده هشدارهای خود را بیان میکند. اینکه پیامد حضور زنان در اجتماع چه خواهد بود، ورود آزادی و تمدن غرب چه صدماتی به ما خواهد زد، دختران و زنان چه خطراتی دارند، ورود زنان فرنگی و یک عنصر بیگانه چه پیامدهای برای دختران و جامعه ما خواهد داشت، و استعمارگران و غرب چه نقشههای برای زنان و دختران ما کشیدهاند. عواملی که در زیر به آنان به ترتیب اشاره شده پیامدهای این اتفاقات است.
. زنان بازیچه شهوت پرستی مردان شدهاند
نویسنده از خطر و پیامد تلخ از بین رفتن عفت عمومی به بهانه ترقی کشور اینطور یاد میکند که:
«متاسفانه بنام ترقی کشور، عفت عمومی را ازبین برده؛ بزرگترین جنایت را بنام کشف حجاب و آزادی زنان و بدست آوردن حقوق آنان مرتکب شدند، و آنانرا بازیچه مطامع شهوت پرستانه خود قرار دادند. انسانیت هیچگاه این جرم بزرگ را نمی بخشد».(شیخ الاسلام، ۱۳۴۴: ۲۵)